دانلودمقاله نیمایوشیج

      مقدمهگویند ققنوس هزارسال عمر کند و چون هزار سال بگذرد و عمرش به آخر آید هیزم بسیار جمع سازد و بر بالای آن نشیند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند چنانکه آتشی از بال او بجهد و در هیزم افتد و خود با هیزم بسوزد و از خاکسترش بیضه ای پدید آید و او را جفت نمی باشد و موسیقی را از آواز او دریافته اند. (برهان)آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید! یکنفر در آب دارد می سپارد جان. یک نفر دارد که دست و پای دائم‌ میزند روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید. آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن، آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید که گرفتستید دست ناتوانی را تا توانایی بهتر را پدید آرید، آن زمان که تنگ می بندید برکمرهاتان کمربند، در چه هنگامی بگویم من؟ یک نفر در آب دارد می‌کند بیهوده جان قربان! آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید! نان به ...


ادامه مطلب ...

پایان نامه ادبیات - تحلیل مفهومی همدلی در اشعار نیمایوشیج

پایان نامه ادبیات - تحلیل مفهومی همدلی در اشعار نیمایوشیج

پایان نامه ادبیات - تحلیل مفهومی همدلی در اشعار نیمایوشیج

چکیده همدلی یا ام پاتی ،تجربه ای عاطفی است که به موجب آن انسان خودراباآنچه می بیندیکسان می پندارد و ازاین طریق دراحساسات،خواسته ها،ایده ها،کنشهاوکلا،حرکات وحالات موضوع دیده شده،سهیم می شود. یکی ازمهمترین مهارتهای شاعرانی چون: نیمایوشیج،مهدی اخوان ثالث،سپیده کاشانی ...


ادامه مطلب ...